|
|
|
موضوع :
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گواهی حجرالاسود بر امامت زین العابدین(ع )
نقل شده که بین محمد بن حنفیه و امام بر سر امامت اختلاف شد؛ هر دو حجرالاسود را حَکَم گرفتند؛ آن گاه امام سجاد (علیه السلام) از حجرالأسود خواست تا امام را معرفى کند و حجرالأسود به امامت على بن حسین (علیهما السلام) شهادت داد.
به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دربار? دلایل عصمت امام سجاد علاوه بر نصوص مربوط به امامان دوازده گانه، نصوص دیگری نیز امامت امام سجاد(ع) اقامه شده است.
وقایع زمان حیات
حضرت على بن الحسین (علیه السلام) در تاریخ پنجم شعبان سال 38 ه ق. در مدینه چشم به جهان گشود؛ پدر بزرگوار آن حضرت، امام حسین (علیه السلام) و مادر ایشان شهربانو، از شاهزادگان ایرانى است. کُنیه مشهور آن حضرت «ابوالحسن» است. القاب مشهور آن بزرگوار «زین العابدین»، «سجاد»، «زکى» و «ذوالثفنات» (فردی که اعضای سجده او در اثر کثرت سجود پینه بسته) مى باشد. آن حضرت در سال 95 هجرى قمرى به شهادت رسید.
وقایع مهمى که در دوران عمر شریفِ آن حضرت و امامت ایشان رخ داد؛ یکى واقعه کربلا در سال 61 ه ق. بود که منجر به اسارت آن بزرگوار به همراه خاندان اهل بیت (علیهم السلام) شد. (1)
مورد دیگر واقع? حرّه در سال 62 هجرى قمرى بود که در مدینه واقع شد. (2)
آغاز امامت آن حضرت به سال 61 ه ق. است و امامتش 35 سال به طول انجامید. دوران امامت آن حضرت توأم با اختناق شدید و سخت گیرى هاى حاکمان بنى امیه علیه شیعیان بود؛ به گونه اى که بنا به روایتى در ابتداى امر تنها اصحاب آن حضرت پنج تن بوده اند که این خود دلالت بر وضعیت خاص آن زمان مى کند.
حضرت در این دورانِ سخت به تربیت شاگردانى چند مى پردازد که از جمله: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیى بن ام الطول و ابوخالد کابلى مى باشند. (3)
آن حضرت فعالیت سیاسى، اجتماعى و فرهنگى خود را در قالب دعا آغاز مى کنند و در سای? راز و نیاز با خدا بسیارى از معارف اسلام را به گوش امت اسلامى مى رساند. مجموعه صحیفه سجادیه، نتیجه کار ایشان در آن دوران بسیار سخت و دشوار است.
امامت امام زین العابدین (علیه السلام)
از دیدگاه شیع? امامیه، عصمت و افضلیت از صفات لازم براى امام به شمار مى رود، (4) چنان که نص، اساسى ترین راه تعیین امام است؛ (5) معجزه نیز در این باره نقش نص را ایفا مى کند. (6) با توجه ب مطالب یاد شده، دلایل امامت امام زین العابدین (علیه السلام) به قرار ذیل است:
نصوص امامت امام سجاد (علیه السلام)
علاوه بر نصوص مربوط به امامان دوازده گانه که امام سجاد (علیه السلام) نیز در شمار آنان است (7) نصوص دیگرى نیز بر امامت وى دلالت مى کند.
در حدیث مشهورى به نام حدیث لوح پس از بیان این که امامان از صلب امام حسین (علیه السلام) هستند آمده: «... أَوَّلُهُمْ عَلِیٌّ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ وَ زَیْنُ أَوْلِیَائِیَ الْمَاضِینَ» (8)
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در هنگام شهادت، وقتى امام حسن (علیه السلام) را به عنوان امام بعد از خود معرفى فرمود به آن حضرت توصیه کردند که مواریث را به برادرت حسین (علیه السلام) بده، آن گاه به امام حسین (علیه السلام) فرمود: «انّ رسول اللّه یأمرک أن تدفع المواریث من بعدک إلى وُلدک زین العابدین فانّه الحجّة من بعدک ثمّ أخذ بید زین العابدین وکان طفلاً وقال له: انّ رسول اللّه یأمرک أن توصى بالامامة من بعدک إلى ولدک محمد الباقر واقرئه من رسول اللّه ومنى السلام» (9)
از زُهرى تابعى، فقیه و محدث نقل شده که خدمت امام حسین (علیه السلام) بودم که على بن حسین (علیهما السلام وارد شد؛ پس امام او را طلبید و در بغل گرفت و بین هر دو چشم او را بوسید... پس من گفتم: پس از شما به چه کسى باید مراجعه کنم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: «إلى على ابنى هذا، هو الإمام وابوالأئمة...» (10)
معجزه امام زین العابدین (علیه السلام)
درباره معجزه آن حضرت نقل شده که بین محمد بن حنفیه و امام بر سر امامت اختلاف شد؛ هر دو حجرالاسود را حَکَم گرفتند؛ آن گاه امام سجاد (علیه السلام) از حجرالأسود خواست تا امام را معرفى کند و حجرالأسود به امامت على بن حسین (علیهما السلام) شهادت داد آن گاه محمد بن حنفیه به امامت آن حضرت اعتراف کرد. (11)
افضلیت امام زین العابدین (علیه السلام)
زُهرى دربار? امام زین العابدین (علیه السلام) گفته است: «ما رأیت قریشیاً أورع ولا أفضل منه» (12) و «کان على بن الحسین أفضل أهل بیته وأحسنهم طاعة». (13)
سعید بن مسیب که از فقهاى برجسته در یثرب بوده درباره امام سجاد (علیه السلام) می گوید: «ما رأیت قط أفضل من على بن الحسین» (14) و «ما رأیت أورع منه». (15)
زید بن اسلم فقیه و مفسّر قرآن دربار? آن حضرت این چنین گفته است: «ما جالست فى أهل القبلة مثله أى مثل على بن الحسین». (16)
احمد بن ابویعقوب درباره او گفته است: «کان أفضل الناس وأشدّهم عبادة وکان یسمى زین العابدین...» (17)
واقدى گفته است: «کان من أورع الناس وأعبدهم وأتقاهم للّه عزّ وجلّ...». (18)
تحویل گرفتن مواریث امامت از سوی امام سجاد (ع)
یکى از دلایل و شواهد امامت آن حضرت تحویل گرفتن مواریث امامت است که حضرت پس از مراجعت از اسارت، آنها را از ام سلمه تحویل گرفت؛ چنان که در روایات آمده که امام حسین (علیه السلام) قبل از حرکت به سمت مکه این مواریث را به ام سلمه سپرد (19)؛ لذا مواریث امامت به دست امام زین العابدین (علیه السلام) رسید و این، از جمله امورى است که در منابع اهل سنت هم بدان تصریح شده است.(20)
علاوه بر دلایل و شواهد یاد شده، با توجه به وجوب وجود امام معصوم در هر زمان (21) و این که در زمان امام زین العابدین (علیه السلام) براى کسى جز ایشان ادعاى عصمت نشده است، لازم? عدم پذیرش امامت آن حضرت، خالى بودن امت اسلامى از حجت است، که نادرستى آن، مورد اجماع امت اسلامى است.
با توجه به دلایل و شواهد یاد شده بر امامت امام زین العابدین (علیه السلام) عقیده کیسانیه در مورد امامت محمد بن حنفیه پندارى بیش نخواهد بود. وجوهى که آنان در عقیده خود به آن استناد کرده اند نیز بى اساس است. (22)
پی نوشت ها:
(1)- تاریخ یعقوبى ، ج2 ص ، 243 به بعد؛ البدایة والنهایة، ج2 ، ص 286.
(2)- نوادر المعجزات، ص 113؛ دلائل الامامة، ص 199ـ 198؛ تاریخ یعقوبى، ج2، ص 251ـ 250.
(3)- رجال کشى ، ص 107؛ کتاب الزهد، ص 104ـ با اندکى اختلاف در اسامى؛ الاختصاص، ص 8 و 61 با قدرى اختلاف در اسامى افراد؛ اختیار معرفة الرجال، ج1، ص 232.
(4)- الارشاد ج2، ص 138؛ الذخیره، ص 429 و 434؛ النجاة فى القیامه، ص 55 و 65؛ کشف المراد، ص 492 495.
(5)- النکت الاعتقادیة، ص 40ـ 44؛ الشافى، ج2 ص 37؛ تقریب المعارف، ص 174.
(6)- الشافى، ج1 ص 196؛ تقریب المعارف، ص 174؛ الباب الحادى عشر، ص 88.
(7)- الاختصاص، ص 207ـ 208؛ کفایة الاثر، ص 53 و 59.
(8)- کافى ، ج1 ، ص 527ـ 528.
(9)- کافى، ج1 ص 297ـ 298، باب نص بر امامت امام حسن (علیه السلام).
(10)- کفایة الاثر، ص 234.
(11)- الغیبة ، ص 18.
(12)- البدایة والنهایه، ج9، ص 122، تهذیب التهذیب، ج7، ص 269؛ تاریخ دمشق، ج41، ص 366 با اندکى تفاوت.
(13)- تهذیب الکمال، ج20، ص 386؛ تاریخ دمشق، ج41، ص 372.
(14)- تاریخ یعقوبى، ج2، ص 303.
(15)- تهذیب التهذیب، ج7، ص 269؛ تاریخ دمشق، ج 41، ص376.
(16)- تاریخ دمشق ، ج41 ، ص 373.
(17)- تاریخ یعقوبى، ج2، ص 303.
(18)- البدایة والنهایة، ج9، ص 122.
(19)- کافى، ج1، ص 304.
(20)- طبقات الکبرى، ج1، ص 486 و 488.
(21)- المقنع فى الغیبة، ص 34ـ 36، الاقتصاد، ص 187؛ المسلک فى اصول الدین، ص 306.
(22)- الفصول المختاره، ص 296ـ 350، کمال الدین و تمام النعمه، ص 32.